هدیه های آسمانی

پیاده روی اربعین...

1394/9/15 20:19
نویسنده : مامان دوقلوها
237 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوهای نازم...

امسال مامان و بابا بخاطر شما دو تا شیطون بیشتر خونه نشین شدن و کمتر از سال گذشته به مراسم های مذهبی رفتن...

پارسال می خواستیم با مامان بزرگ هماهنگ کنیم بریم کربلا (پیاده)، اما چون مامان پاسپورت نداشت نتونستیم بریم...خندونک ب قبل از اینکه خدا شما دو تا فرشته ناز رو بهمون بده مامان رفت پاسپورتش رو گرفت که امسال بریم اما امسال بخاطر سلامتیه شما دو تا نازنین، مامان و بابا ترجیح دادن نرن.از طرفی هم چون مامان خیلی دلش می خواست بره کربلا؛ بابای مهربون مامان و فسقلی ها رو تا جایی که امکانش بود به کربلا نزدیک کرد...

بعد از نهار قرار شد بریم چذابه... تا یه جایی رو با ماشین خودمون رفتیم اما از یه جایی به بعد رو باید با اتوبوس های شهرداری می رفتیم... حدود 30 دقیقه رو با اتوبوس رفتیم... اوایلش ترسناک بود، آخه راننده اتوبوس خیلی تند می رفت و توی جاده هیچ نور یا چراغی نبود... خدا بهمون رحم کرد که صحیح و سالم رسیدیم مخصوصا با بار شیشه ای که مامان با خودش داشت...

ما یک ایستگاه قبل از مرز پیاده شدیم که تا مرز رو پیاده بریم، واقعا تجربه خوبی بود... کلی هم خوراکی خوشمزه خوردیم... به امید خدا سال دیگه چهار تایی می ریم...

موقع برگشت راننده خیلی خیلی بد رانندگی می کرد ، مامان و بابا حسابی نگران سلامتیه شما دو شیطون بلا بودن...

روز بعد وقتی صبح از خواب بیدار شدم یه چیز خیلی جالب توجهم رو جلب کرد... کوچولوهای مامان با تکون های محکم خودشون سلامتیشون رو بهمون اعلام کردن خدا خودش می دونه چقدر خوشحال شدم... همون روز هم بابا تونست به راحتی حرکت نی نی های نازش رو حس کنه 

واقعا تجربه ناب و شیرینیه... خدا نصیب همه کسایی که منتظر داشتن بچه هستن بکنه...

     

عمه مژده و عمه منا رفته بودن کیش که حاصل این سفرشون دو تا لباس خیلی قشنگ برای فسقلی ها بود، دست عمه جون ها درد نکنه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)